توضیحات کامل درباره سواد رسانه و فضای مجازی
دوره آموزش مقدماتی شناخت ارکان و ساختار فضای مجازی
دریافت فایل متنی
بسمالله الرحمن الرحیم
حجتالاسلام محمد کهوند نامی آشنا برای فعالان فضای مجازی است. نام ایشان را شاید بیشتر با عنوان نویسنده کتاب "شبکه عنکبوتی" شناختهشده باشد، کتابی که شاید بتوان گفت از اولین کتابهای منتشرشده در حوزه فضای مجازی است که همراه با راهکارهای عملی برای بیان آسیبهای آن ذکرشده است. یکی دیگر از اقدامات قابلتقدیر حجتالاسلام محمد کهوند تولید و انتشار مقاله " ده اصل زنجیره رسانهای در خانواده دینی" است که مورد استقبال مدرسین و پژوهشگران قرار گرفت، رویکرد علمی و ریشهای ایشان به موضوع سواد رسانهای، همراه با نگاه تربیتی و بومی به این جریان، ما را بر آن داشت تا با وی گفتگویی ترتیب دهیم. متن زیر مصاحبه سایت فرهنگ سدید با حجتالاسلام محمد کهوند است:
سؤال: تاریخچه سواد اطلاعاتی و رسانهای در دنیا چیست؟
حجتالاسلام کهوند: سواد رسانه در طول قرن بیستم و در کشورهای گوناگون مطرحشده است. دانش سواد رسانه، دانشی بینرشتهای است که نهایتاً خود را بهعنوان مبحثی مستقل به کتب آموزشوپرورش رساند. کشورهای انگلیسیزبان خصوصاً، انگلستان، کانادا و آمریکا خود را پیشگام مباحث سواد رسانه میدانند. در دهه 1930، چنین مباحثی در انگلستان آغاز به شد. در آن برهه بیشتر بر خطرات رسانهها و تهدیداتی که متوجه فرهنگ عمومی است، تأکید میشد. این روند تا 1960 ادامه داشت. در این زمان، تغییر بنیادینی در شیوه کار ایجاد شد. متولیان تصمیم گرفتند بهجای تأکید بر خطرات رسانهها و برخورد با آن، فرهنگ عمومی را تقویت کنند تا مردم شیوه مواجهه با رسانهها را آموخته و بیش از آنکه از رسانهها آسیب بپذیرند، بهرهبرداری کنند. تا اوایل 1970 نیز، به دلیل غلبه تصویر در رسانهها و درک قدرت تأثیرگذاری تصویر بر مخاطبان، بیشترِ مباحثِ سواد رسانه، به تصاویر و بازنمایی تصاویر معطوف میشد پس از ورود فیلم در دهه 1970 و شتاب تولید و پخش آن، محتوای مربوط به مطالعات رسانه برای رده سنی 14 تا 19 سال در نظر گرفته شد. اسکاتلند به دلیل استقلال نظام آموزشی از بریتانیا، از 1980 چنین مباحثی را در حوزه مطالعاتی و آموزشی خود گنجاند. سرانجام در سال 1990، سواد رسانه بهعنوان درس رسمی، در نظام آموزشوپرورش انگلستان قرار داده شد. لازم به ذکر است انگلستان در بحث سواد رسانه بسیار فعال است و مراکز متعددی مانند موسسه فیلم بریتانیا، انگلیسی و مرکز رسانه، آموزش فیلم مرکز مطالعات کودکان، جوانان و رسانهها، در موسسه آموزشوپرورش لندن و مرکز «دی. اِی. آر. ای» (آموزش و تحقیقات هنرهای دیجیتال) با همکاری موسسه فیلم بریتانیا و دانشگاه کالج لندن را برای تولید و انتشار این دانش راهاندازی کرده است.
در آمریکا نیز، معلمانِ زبان انگلیسی، از فیلم برای توسعه منابع آموزشی و تفکر انتقادی استفاده کردند که البته با مباحث سواد رسانه اختلافاتی داشت. در دهه 50 و 60 میلادی، با رویکرد سواد رسانه، معلمان از فیلم برای آموزش مفاهیم برخی کلمات مانند محو شدن، منحل شدن، زوم و ... به کودکان استفاده کردند. پسازآن، طی سالهای 1970 و 1980 میلادی و با گرایش عموم مردم به استفاده از رسانههای جمعی و تأثیر نامطلوب آن بر فرهنگ عمومی، معلمان تلاش کردند تا استفاده از رسانههای جدید را بهعنوان ابزارهای آموزشی کاهش دهند و بیشتر از همان روشهای سنتی مبتنی بر صنعت چاپ استفاده کنند. سرانجام در اوایل 1990 میلادی و در چارچوب کتب درسی، سواد رسانه رسماً وارد نظام آموزشی آمریکا شد. محتوای سواد رسانه در آمریکا شامل تمرکز بر اخبار، تبلیغات، مسائل مربوط به نمایش و مالکیت رسانهای است. اکنون علاوه بر کشورهای یادشده، آفریقای جنوبی، استرالیا، هند، هلند، ایتالیا، یونان، اتریش، روسیه، سوئیس و ... در این زمینه سرمایهگذاری ویژهای کردهاند. سازمانهای بینالمللی مانند یونسکو نقش مهمی در حمایت از سواد رسانهای و اطلاعاتی خصوصاً در آموزشوپرورش ایفا کردهاند. در سالهای گذشته یونسکو منابع آموزشی را به جهت کمک به معلمان سواد رسانه توسعه داده است. این سازمان در همین راستا روشهای آموزشی و برنامههای درسی مناسب را نیز تدوین کرده است. در حقیقت یونسکو برای جهانیسازی این دانش، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است.
سؤال: سواد رسانهای در ایران از چه سالی جدی گرفته شد؟
حجتالاسلام کهوند: طی سالهای اخیر نیز این مبحث در مجامع علمی ایران مطرح شد. در ابتدا اساتید با مصاحبه و نگارش مقاله تلاش میکردند اهمیت و ضرورت پرداختن به این موضوع را تبیین کنند. چندی بعد کتابهای سواد رسانه یکی پس از دیگری به رشته تحریر درآمد. درنهایت نیز همچو بسیاری از کشورها، کتاب درسی با عنوان تفکر و سواد رسانه در سال 1395 وارد نظام آموزشوپرورش کشور شد. نکته قابلتوجه آنکه اسلوب کلی و قواعد اصلی چنین مباحثی در تمام کشورها تقریباً یکسان است و تنها در برخی مباحث و با توجه به ارزشها و فرهنگ حاکم، اندکی تفاوت احساس میشود.
سؤال: شما در برخی از سخنرانیهایتان از کلیدواژه بصیرت رسانهای بهجای سواد رسانهای استفاده میکنید علت این کار چیست؟
حجتالاسلام کهوند: قبل از آنکه به تعریف بصیرت رسانه بپردازیم، باید چشمانداز روشنی از بصیرت رسانهای داشته باشیم. به همین جهت لازم است وجه افتراق و تفاوت سواد رسانه و بصیرت رسانه را روشن سازیم. سواد رسانه با بصیرت رسانهای تفاوتهای زیادی دارد. برخی از مهمترین تفاوتها عبارت است از:
1. مخاطب سواد رسانه تنها کاربران، ولو کاربر عادی هستند اما مخاطب بصیرت رسانهای، شامل کاربران عادی، نخبگان و مسئولان کشوری هستند.
2. در سواد رسانهای به کاربران تکالیفی میدهند که غالب آن برای کاربران عادی رسانه (که عموم مردم این گونهاند) غیرقابل اجرا است. حتی برخی راهکارها و تکالیف و بایدها و نبایدها را نخبگان سواد رسانهای نیز نمیتوانند اجرا کنند، اما در بصیرت رسانه، مطابق آیه شریفه لا یکلف الله نفساً الا وسعها، بهتناسب توان مخاطب، راهکار و تکلیف بیان میشود.
3. محور فعالیت در سواد رسانه، اومانیسم و علوم انسانی غربی است، درحالیکه محور فعالیت در بصیرت رسانهای، دین و خصوصاً احکام فقهی است. بهبیاندیگر، در بصیرت رسانه، محور تولید، توزیع، مصرف، تحلیل و آنچه مربوط به اطلاعات و ارتباطات شود، دین و آموزههای دینی است.
4. اساتید سواد رسانه معتقدند که معضلات موجود (اگر قائل باشند که معضلی وجود دارد)، ناشی از فعالیت نادرست کاربران (خواه به دلیل نداشتن فرهنگ و یا سواد رسانه) است؛ درحالیکه در آموزههای بصیرت رسانه، معضلات رسانه شامل نحوه مدیریت، ساختار، فرایند تولید، توزیع و مصرف، ویژگیهای کاربر و محتوای موجود در رسانه است.
5. غالب اساتید سواد رسانه و بهطورکلی ماهیت سواد رسانه، نهتنها اعتقادی به مواجه سلبی با برخی رسانهها ندارند، بلکه علاوه بر بیهوده و لغو دانستن این عمل، از مسئولان خواستار تسهیل دسترسی به همه رسانههای جهانی هستند. اما مبتنی بر آموزههای بصیرت رسانه، با توجه به اصل امربهمعروف و نهی از منکر و واقعیات زندگی بشری، علاوه بر پیگیری امور ایجابی، بهشدت به مواجهه سلبی با هر رسانه فاسد معتقد بوده و برای مسدودسازی آن، تلاش میشود.
6. مروجان سواد رسانهای معتقدند با فرهنگسازی در حوزه کاربری میتوان بر معضلات فعلی رسانهها توفیق یافت. اما اساتید بصیرت رسانهای بر اساس شواهد و مستندات فراوان، معتقدند صرف سرمایهگذاری در حوزه کاربری و آموزش سواد رسانه، کمتر از 5 درصد از معضلات رسانه را نخواهد کاست.
7. بر اساس مبانی سواد رسانه، دهکده جهانی با رهبری صهیونیزم بینالملل و رژیم آمریکا را حداقل در حوزه رسانه را باید پذیرفت و نمیتوان متعرض محتوای منتشر شده (اعم از سالم و فاسد) از سوی رسانهها گشت. اما بر اساس مبانی بصیرت رسانه، باید با کسب استقلال در حوزه رسانه و بسط جهانی آن، هژمونی رسانهای صهیونیزم بینالملل را درهم شکست و نباید بههیچعنوان اجازه دسترسی رسانههای شرق و غرب به کاربران بومی را داد.
8. در سواد رسانه، تفاوت سطح دسترسی مدیر و لوازم آن دیده نمیشود اما در بصیرت رسانه این واقعیات به عینه بیان میشود.
9. در آموزههای سواد رسانه، بدون واکاوی علل و عوامل ایجاد آسیب توسط رسانهها، بهصورت غیر کارشناسی، راهکارهایی در سطح کاربران ارائه میشود. اما کارشناسان بصیرت رسانه، پس از بررسی دقیق عوامل و علل ایجاد آسیب توسط رسانهها، راهکارها بهصورت جامع و در 5 سطح مسئولان، تولیدکنندگان (اعم از محتوا، خدمات، سختافزار، نرمافزار و ...) نخبگان، خانوادهها و کاربران ارائه میکنند.
10. آموزههای سواد رسانه کمتر در حوزه مدیریت رسانه متمرکز است. به حوزه دشمنشناسی، اصول، مبانی، روشهای تأثیرگذاری بر مخاطبان و جایگاه رسانه در جنگهای هیبریدی توجه بسیار کمی میشود. همچنین مسئله مهم وحدت مدیریت رسانه مورد غفلت واقع میشود. اما در بصیرت رسانه، به تمامی موارد فوق، بهصورت جامع و کامل پرداخته میشود.
11. اساتید سواد رسانه معتقدند کاربران با تجهیز خود به سواد رسانه، میتوانند اراده خود را بر مدیران و گردانندگان رسانه، خصوصاً رسانههای نوظهور متعلق به دشمنان، تحمیل نمایند (بدون عوض شدن ساختار و مدیریت). کارشناسان بصیرت رسانهای، چنین ادعایی را توهمی بیش ندانسته و معتقدند سپردن عموم کاربران (ولو مجهز به سلاح سواد رسانه باشند!) به رسانههای متعلق به دشمنان، مانند رهاسازی مردم در جنگل پر از درندگان وحشی است.
12. در آموزههای سواد رسانه، اصل بر استفاده از رسانه بوده و صرفاً در کیفیت استفاده از رسانه مناقشه میشود. اما در آموزههای بصیرت رسانه در اصل استفاده و نوع استفاده از رسانه مناقشه میشود.
13. در سواد رسانه الگویی برای رسانه مطلوب ارائه نمیشود (چون خود را متصدی آن نمیداند) اما در بصیرت رسانه، معتقد است باید الگوی رسانه مطلوب برای اسلام و انقلاب اسلامی داشته باشیم و بر اساس آن رسانهها را طراحی کرده و در اختیار کاربران قرار دهیم.
14. سواد رسانه بدون توجه به انسانشناسی و نقاط ضعف، قوت و نیازهای واقعی انسانها، اصول آموزههای خود را بنانهاده است. اما در بصیرت رسانه، به این موارد توجه ویژه شده، و بر اساس آن، اظهارنظر میشود.
سؤال: با توجه به این تفاوتها تعریف کلی شما از " بصیرت رسانهای " چیست؟
حجتالاسلام کهوند: بصیرت رسانهای یعنی هر فرد در جایگاه حاکمیتی، نخبگانی و کاربری ضمن داشتن بینش واقعبینانه به رسانهها و حقایق مرتبط با آن، مواجههای دینی و مبتکرانه داشته باشد. این مواجهه گاهی به پذیرش صددرصدی، گاهی رد صددرصدی و گاهی نیز منجر به پذیرش بخش مفید رسانه میشود؛ بنابراین تعریف، بصیرت رسانه دارای سطوح مختلفی است که عبارت است از:
1. حاکمیت: بصیرت رسانهای در حوزه حاکمیتی عبارت است از: ایجاد زمینه برای فعالیت سالم رسانهها مطابق قانون و شرع و ایجاد زمینه برای جلوگیری از هر نوع فعالیت ناسالم رسانهای. بهعبارتدیگر: رصد رسانهای و ایجاد شرایط لازم برای برخورد مبتکرانه حاکمیت با جریانهای رسانهای معاند قبل از ورود به کشور، توجیه عموم مردم و ایجاد آمادگی عمومی برای برخورد فعال و مؤثر با رسانهها و جریانهای رسانهای معاند و همچنین زمینهسازی برای فعالیت سالم عموم مردم در رسانهها، از لوازم بصیرت رسانههای در حوزه حاکمیت کشور است.
2. نخبگان: آیندهپژوهی، شناخت جریانهای رسانهای و روشهای جریان سازی دشمنان، شناخت صحیح و جامع از وضعیت موجود، هدایت عموم مردم به سمت رسانههای سالم و مطلوب، تولید علوم ارتباطی اسلامی – ایرانی، تولید دانش فقه رسانه و ارتباطات، ارائه راهکار درزمینهی شیوه مواجهه هوشمندانه و مبتکرانه با رسانهها به حاکمیت و مردم، داشتن نگاه جامع و کلنگر به همراه نگاه جزءنگر (یک ایراد اساسی این است که نخبگان فعال در محیط مجازی خود و توانمندیهای خود را میبینند و به عموم افراد توجه ندارد. مثلاً در بحث نماز جماعت، امام جماعت باید حال عموم نماز گذاران را در نظر بگیرد و نماز بخواند تا کسی مشکلی پیدا نکند)، ویژگی نخبه دارای بصیرت رسانه است.
3. کاربران: انتخاب رسانه سالم، تنظیم زمان و مکان استفاده، مراجعه به سالمترین و کاربردیترین رسانه، از ارکان بصیرت رسانه برای کاربران است.
سؤال: به نظر شما روند فعلی سواد رسانهای دنیا و ایران کارآمداست؟
حجتالاسلام کهوند: بیش از 80 سال از طرح اولیه مباحث سواد رسانه میگذرد. در این مدت، جلسات، سمینار، اجلاس و ... زیادی تشکیلشده و مقالات، کتب، بروشور و ... متعددی به رشته تحریر درآمده است. علت ورود جدی بسیاری از کشورها نیز در دو نکته مهم خلاصه میشود:
الف) استفاده از فرصتهای رسانهها ب) کاهش تأثیرات مخرب رسانهها
شاید بتوان این ادعا را از تعریف سواد رسانه نیز استخراج کرد. همانند بسیاری از علوم، تعاریف متعددی برای سواد رسانه بیانشده است. شاید بتوان تعاریف زیر را از جامعترین تعاریف موجود به شمار آورد:
جیمز پاتر در تعریف سواد رسانه میگوید: «سواد رسانهای» مجموعهای از چشماندازها است که ما بهطور فعالانه برای قرار گرفتن در معرض رسانه از آنها بهرهبرداری میکنیم تا معنای پیامهایی را که با آنها مواجه میشویم تفسیر کنیم. در تعریف دیگری نیز سواد رسانه اینگونه تبیین گشته است: «سواد رسانهای» در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که بر اساس آن میتوان انواع رسانهها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.
از سوی دیگر معمولاً اساتید سواد رسانه برای بیان اهمیت آموزش و یادگیری این دانش استدلالاتی را بیان میکنند که برخی از مهمترین آنها عبارت است از:
1. برای اینکه مخاطب بتواند دربارهی محتوای رسانه قضاوتی مستقل داشته باشد، باید بتواند پیامهای رسانه را ادراک کند. برخلاف تصور رایج، درک پیامهای رسانهای و اساساً شیوهی رفتار با رسانه، به دانش و مهارت خاصی نیاز دارد. این دانش، سواد رسانه است.
3. سواد رسانه به کاربران و مخاطبان رسانه میآموزد که مهارت لازم برای تفکر انتقادی دربارهی منبعی که از آن اطلاعات دریافت میکند را به دست آورد. بهوسیله این دانش مخاطبان به درجه خود رهبری از طریق فرایندهای استدلال، تحلیل، مفاهمه و مهارتهای ابزار وجود میرسند.
4. سواد رسانهای به تقویت مهارتهای حل مسئله و شکوفایی خلاقیت انسانها کمک میکند و از افراد جامعه سوژههایی فعال، مشارکتجو، منتقد، دیرباور، پرسشگر و مقاوم در برابر انواع پیشداوریها، کلیشهها و سایر تلقینات رسانهای میسازد.
5. سواد رسانهای به افراد توانایی میبخشد تا ضمن اینکه متفکرانی منتقد باشند، خود نیز به مولدان خلاق پیامها تبدیل شوند. در این صورت مخاطبان قدرت کنترل برنامههای رسانه را به دست میآورند. این بدان معنی است که مردم بهجای اینکه به مصرفکنندگانی پیچیده تبدیل شوند، به شهروندانی پیچیده، یعنی شهروندانی آگاه و با ظرفیتهای موردنیاز جامعهی امروز تبدیل میشوند
این موارد هم بهضرورت دسترسی، توسعه و ترویج رسانه اشاره میکند و هم به فوایدی اشاره میکند که میتواند بهعنوان هدف تفهیم و تفاهم سواد رسانه محسوب شود. چنین ادعاهایی، بهتفصیل و کراراً در طول تاریخ حدوداً 80 ساله سواد رسانه در دنیا تکرار میشود.
حاکمیت مطلق رسانه (خصوصاً رسانههای نوین) در اختیار شرکتهای چندملیتی و عمدتاً صهیونیستی (به اعتبار کشورها آمریکا، ژاپن، کانادا و انگلستان) است. قطعاً و یقیناً حاکمان رسانهها برای نیل به مقصود خود (هر مقصودی) به دنبال تأثیرگذاری بر مخاطباند و سواد رسانه میخواهد نهتنها این تأثیرگذاری را کاهش دهد، بلکه روند تأثیرگذاری را بهعکس کند؛ یعنی مردم بر رسانه تأثیرگذار باشند. در حقیقت ترویج سواد رسانه نقض غرض حاکمان رسانه است.
سؤالی که به ذهن متبادر میشود آن است که چرا مالکان و حاکمان رسانه، به دنبال ترویج سواد رسانه هستند؟
اگر از دور نگاهی به مجموع این فعلوانفعالات بیندازیم متوجه میشویم استکبار جهانی به رهبری آمریکا، انگلستان و صهیونیزم بینالملل توانسته است همه را متقاعد کند که وجود رسانهها را به هر کیفیتی که بود باید پذیرفت؛ صرفنظر از اینکه چه چیزی ترویج میکنند، چگونه عمل میکنند و از چه روشهایی بهره میگیرند. هیچکس نباید متعرض رسانهها شود بلکه باید تنها مردم را برای مواجهه هوشمندانه و مدبرانه با این پدیده غیرقابل تغییر، تجهیز کنیم. بر همین اساس این جملات امروزه بسیار شنیده میشود:
1. آیا میتوان در مقابل فناوری نوین ارتباطی ایستاد؟
2. حتی اگر امکان ایستادن در مقابل فناوری (البته از نوع مخرب) وجود داشته باشد، آیا چنین کاری عاقلانه است؟ آنهم در شرایطی که میبینیم اگر جلو یک فناوری را بگیرید، چندی بعد قدرتمندتر از آن ایجاد میشود.
3. امکان کنترل محتوای رسانهها وجود ندارد؛ زیرا باوجود کثرت رسانهها، نظارت متمرکز برای کنترل درونده آنها، روزبهروز سختتر شده و به مشکل سابق میافزاید.
4. آیا گریزی از آسیبهای ناشی از رسانهها و فناوریهای جدید وجود ندارد؟ نمیتوان حداقل تعداد قربانیان رسانههای نوین را باسواد رسانه کاهش داد؟
این سؤالات ناشی از تفکری است که وجود رسانهها را فارغ از سالم یا فاسد بودن و مفید یا مضر بودن میپذیرد و برای کاهش معضلات رسانهها، به سواد رسانهای متمسک میشود که مروجش حاکمان رسانهاند! شاید اساتید و نویسندگان سواد رسانه خودشان به این نکته توجه نکردهاند که مروج این تفکر استکباری هستند.
آیا تابهحال ارزیابی جدی از نتیجه عملکرد این دانش انجامگرفته است؟ آیا تابهحال کشورهایی مانند کانادا، ژاپن، آمریکا و انگلستان بهعنوان پیشگامان سواد رسانه توانستهاند به اهداف مدنظر این دانش دست یا&
دانلود 0.05MB | docxارتباط با پشتیبان دوره
تصویری
00:10:24 / 72MB
|
تصویری
00:08:49 / 57MB
|
تصویری
00:08:24 / 58MB
|
تصویری
00:09:44 / 79MB
|
تصویری
00:10:26 / 64MB
|
تصویری
00:11:59 / 74MB
|
تصویری
00:10:46 / 63MB
|
تصویری
00:10:11 / 80MB
|
تصویری
00:11:04 / 55MB
|
تصویری
00:08:36 / 31MB
|
تصویری
00:07:19 / 32MB
|
تصویری
00:09:59 / 49MB
|
تصویری - بخش دوم
00:17:24 / 88MB
|
تصویری
00:17:24 / 88MB
|
تصویری - بخش اول
00:12:00 / 62MB
|
تصویری
00:19:46 / 83MB
|
تصویری
00:13:40 / 99MB
|
تصویری
00:15:56 / 127MB
|
تصویری
00:10:35 / 101MB
|
تصویری
00:11:07 / 90MB
|
تصویری
00:10:43 / 78MB
|
تصویری
00:18:06 / 78MB
|
تصویری
00:14:57 / 87MB
|
تصویری
00:12:04 / 85MB
|
تصویری
00:16:23 / 100MB
|
تصویری
00:14:58 / 95MB
|
تصویری
00:14:06 / 103MB
|
دریافت فایل کتاب
7MB
|
دریافت فایل کتاب
930KB
|
دریافت فایل متنی
48KB
|
دریافت فایل متنی
496KB
|